نگار پدرام:
اركستر بادي تهران يك اركستر خصوصي است كه از سال 85 فعاليت خود را آغاز كرده و سال گذشته بهعنوان گروه اركستري برتر بيست و چهارمين جشنواره بينالمللي موسيقي فجر معرفي شده است.
اين گروه جوان در اجراهاي خود قطعاتي از آهنگسازان بزرگ دنيا را ارائه داده كه همگي با استقبال روبهرو شده است. گروه 20 نفره اركستر بادي توسط سينا ذكايي در سال1385 و با همكاري نوازندگان سازهاي بادي هنرستان موسيقي تشكيل شد. اين اركستر در بيست و دومين جشنواره بينالمللي موسيقي فجر نخستين برنامه خود را اجرا كرد كه مورد توجه كارشناسان قرار گرفت. اين اركستر در آخرين اجراي خود كه در تالار وحدت بود از رهبري جاويد مجلسي بهره برد.
- اركستر بادي محدوديتهاي زيادي دارد. چرا اركستر بادي را انتخاب كردهايد؟
هر كس براساس دغدغهاي، فعاليت در حوزهاي خاص را انتخاب ميكند. نميتوان گفت كه چرا به فكر تاسيس اركستر بادي افتادم. چون دغدغه من كه ساز تخصصي فلوت را مينوازم، اين بوده كه با توجه به پتانسيل سازهاي بادي گروه اركستر بادي تهران را راهاندازي كنم و تواناييهاي چنين اركستري را نشان دهم.
از سوي ديگر نوازنده تواناي سازهاي بادي در اركستر سمفونيك نيز بسيار كم بود و به همين دليل براي اجراي برخي قطعات ناچاريم از اركسترهاي خارجي دعوت كنيم. بنابراين وجود يك اركستر بادي ضروري بهنظر ميرسيد.
- چه سازهاي بادي در گروه شما هست؟
ابوا، ترومپت، ترومبون، فلوت، كلارينت، هورن، فاگوت، ساكسيفون و توبا سازهاي اصلي ما هستند اما يك درام هم براي اجراي قطعات ضربي داريم.
- سال گذشته در جشنواره بينالمللي موسيقي فجر بهعنوان گروه برتر معرفي شديد. بهنظر شما اين انتخاب داوران بهدليل تواناييهاي گروه بوده يا از نبود گروه اركستر بادي ديگر؟
درست است كه كار ما قابل مقايسه نبود؛ يعني گروه ديگري شبيه ما نبوده و نخستين و تنها اركستر بادي در حال حاضر همين گروه است. بنابراين داوران نميتوانستند كار ما را با گروه ديگري مقايسه كنند. اما بايد پذيرفت كه با وجود امكانات و محدوديتهايي كه داشتيم و با آنكه سبك كاري گروهها با يكديگر متفاوت بود توانستيم با گروههاي ديگر موسيقي حتي اركسترهاي ايراني مورد قياس قرار بگيريم،در حالي كه امكانات ما خيلي كم بود و هيچ حمايت دولتي و غيردولتي نداشتيم و بعضي گروهها يا متعلق به دانشگاهها هستند يا به نهادهاي دولتي وابستهاند و طبيعي است آنها امكانات خاصي دارند كه ما نميتوانيم داشته باشيم.
- مهمترين مشكلات و محدوديتهاي يك اركستر بادي چيست؟
مهمترين مسئله مكان تمرين است؛يعني ما هر جايي نميتوانيم تمرين كنيم. در حالي كه يك اركستر ايراني تقريبا در هر جايي امكان تمرين دارد اما ما بايد در يك سالن آكوستيك تمرين كنيم تا حداقل صداي سازهاي يكديگر را به درستي بشنويم. البته گاهي از حمايتهاي دولتي هم براي گرفتن سالن تمرين استفاده كردهايم اما اين حمايتها تنها در مورد سالن تمرين و نظير آن بوده است.
- از نظر تهيه ساز چه مشكلاتي داريد؟
سازهاي بادي به سختي در ايران پيدا ميشوند. قيمت برخي از سازهاي بادي در ايران با قيمت يك ماشين برابري ميكند چون اين سازها بايد از خارج تهيه شوند و قيمت آنها بهدليل گمرك گرانتر از ساير كشورها تمام ميشود. اركسترهاي بادي در دنيا براي اجرا از سازهاي يك مارك مشخص و ساخته شده در يك سال استفاده ميكنند. اما مابهدليل عدمدسترسي به سازها ناچاريم از سازهاي مختلف قديمي و جديد استفاده كنيم. علت كم بودن تعداد نوازندگان سازهاي بادي نيز همين است.
- چه قطعاتي را اجرا ميكنيد؟
همه قطعات آهنگسازان بزرگ و نامآشنا را انتخاب ميكنيم و همه سبكهاي موسيقي را مينوازيم. در آخرين كنسرتمان قطعاتي از سبكهاي كلاسيك، رمانتيك و حتي موسيقي ايراني را داشتيم كه برخي از آنها را براي اركستر بادي تنظيم كرديم.
- آيا با ساير اركسترها برنامه مشترك داشتهايد؟
با اركستر ملل چند جلسه همكاري كردهايم اما به نتيجه نرسيد. البته چندان هم به همكاري با ساير اركسترها تمايل نداريم.
چون ماهيت اركستر ما در همكاري با ساير اركسترها زير سؤال ميرود. چندين بار دوستانمان پيشنهاد دادهاند كه سازهاي زهي را به گروه اضافه كنيم اما فكر كرديم كه در اين صورت ماهيت اركستر ما زير سؤال ميرود. اين اركستر، بادي است و نام آن مشخص است.
- در ساير كشورها كنسرت نداشتهايد؟
خير. دعوت نامههاي بسياري داشتيم اما چون اعضاي گروه بسيار جوان هستند براي خروج از كشور بايد شرايطي را داشته باشند. در حال حاضر ميانگين سني گروه ما 21سال است. اما احتمالا بهزودي مجموعه كنسرتهايي را در آفريقاي جنوبي برگزار ميكنيم.
- شما حدود 3 سال است كه گروهتان را تاسيس كردهايد. بهنظر شما حاصل كارتان چه بوده است؟
فكر ميكنم گروه ما به نوعي انگيزه فعاليت در اين حوزه را ايجاد كرده. اما براي من راهاندازي اين اركستر بادي بسيار مهم بود و داشتن چنين اركستري را يكي از نيازهاي موسيقي ايران ميدانستم و بهدنبال نوعي تجربه اندوزي بودم. ما در حقيقت با چراغ خاموش در مسير ناشناخته موسيقي در ايران راه افتاديم. زماني كه ما كارمان را شروع كرديم هيچ اركستر بادي مستقلي نبود اما الان حدود 10گروه بادي كوچك ميشناسم كه فعاليتشان را شروع كردهاند و اين بهنظر من اتفاق بسيار خوبي است. اگرچه مورد حمايت قرار نميگيرند و در نتيجه توجه رسانهها نيز به معرفي اين گروهها كم است، اما به هر حال حضورشان در مقايسه با آنچه در جهان اتفاق ميافتد مهم و ضروري است.